متنی کهن از سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام
• محمدکاظم رحمتی
اشاره: يكى از نكات مورد تأكيد در اصالت نهج البلاغه، اين مطلب است كه قبل از سيد رضى، كلمات و سخنان حضرت على عليه السلام، توسط عالمان و دانشمندان مسلمان اعم از شيعه يا سنى تدوين شده است. هرچند با تأسف فراوان اغلب اين آثار باقى نمانده است. بنابراين بايد براى يافتن نشانههايى از اين ادعا به سراغ آثار خطى و چاپى رفته و در آنها به جستجو پرداخت و ردپاى از اين آثار را يافت.
خوشبختانه بخشى از چنين آثارى را عالمان زيديه كه اهتمام خاصى به نقل و تدوين سخنان آن امام همام داشتهاند، در آثار خود آوردهاند. ميراث زيديه، خاصه زيديه ايران تا قبل از قرن ششم، از جهاتى اهميت فراوانترى نسبت به تراث زيديه يمن تا اين تاريخ دارد. مهمترين دليل در برترى علمى آثار زيديه ايران، قرار داشتن آنها در متن فرهنگ چندگانه اسلامى بوده است و از اين جهت آنها آثار بسيار مهمى نسبت به زيديان گوشه نشين يمنى تاليف كردهاند. از قرن ششم به بعد، اهميت زيديه يمن در حفظ و نگهدارى از تراث زيديه ايران است. تا چندى پيش تنها اندكى از اين ميراث ارزشمند زيديه به چاپ رسيده بود و فقر شديد يمنيان و فشارهایی كه از سوى دولت بر زيديه وارد مىشد، اين مجال را از آنها گرفته بود تا نسبت به چاپ آثار خود اقدام كنند. در ساليان اخير، مؤسسة الإمام زيد بن علي الثقافية با بهرهگيرى از امكانات جديد چاپ به نشر بخش اعظمى از اين تراث گرانبها اقدام كرده است. در اين نوشتار با بهرهگيرى از برخى از اين متون چاپ شده، نشان خواهم داد كه يكى از مهمترين متون در تدوين كلمات حضرت على عليه السلام در دست عالمان زيدى بوده و امروز به راحتى مىتوان، بخش اعظم يكى از كتابهايى تدوين شده در سخنان امير المؤمنين را ظاهراً موجود نيست، با بهرهگيرى از متون زيديه بازسازى كرد.
***
شيخ صدوق (متوفى ۳۸۱ق) در كتاب ارزشمند معانى الاخبار، مطالب و رواياتى را به نقل از ابواحمد حسن بن عبدالله بن سعيد عسكرى نقل كرده است. در ميان مطالب نقل شده، توضيحاتى از عسكرى در معانى كلمات برخى از خطبههاى على عليه السلام جالب توجه است. در حالى كه شيخ صدوق، اين مطالب را به نقل از خود عسكرى و ظاهراً شفاهى از او نقل كرده، ديگر عالم امامى، رضى الدين ابن طاووس (متوفى ۶۶۴ق) همان مطالب را به نقل از نسخهاى كهن، به تاريخ ذى قعده ۴۷۳ق و از كتاب عسكرى با عنوان الزواجر و المواعظ نقل كرده است. بر اين اساس مىتوان گفت كه شيخ صدوق در حقيقت مطالبى از كتاب الزواجر و المواعظ عسكرى را به نقل از همو نقل كرده است. سؤالى كه مطرح است، نخست هويت عسكرى و ديگرى كتاب الزواجر و المواعظ وى است. ظاهراً بخش اعظمى از اين كتاب در جمع و تدوين سخنان امير المؤمنين با توجه به آنچه كه ابنطاووس و شيخ صدوق نقل كردهاند، باشد.
ابواحمد عسكرى و كتاب الزواجر و المواعظ
حسن بن عبدالله بن سعيد بن اسماعيل بن زيد بن حكيم مشهور به ابواحمد عسكرى يا ابواحمد لغوى (متوفى ۳۸۲ق) از عالمان نامدار قرن چهارم است، دورهاى كه درخشش اقتصادى - سياسى و تساهل آل بويه به رونق آن كمك فراوانى كرد و مورخان از اين دوره به دوره رنسانس اسلامى ياد كردهاند.
عسكرى يكى از عالمان برجسته در ادب است كه آثار مختلفى (و برخى از آنها چون التصحيف كه با عنوان شرح ما يقع فيه التصحيف و التحريف به چاپ رسيده) خاصه، در گردآورى سخنان حكمى تاليف كرده است. در شرح احول وى غالباً از كتابهاى راحة الارواح، الحكم و الامثال، تصحيح الوجوه و النظائر، الزواجر و المواعظ، صناعة الشعر و المختلف و المؤتلف مما يدخل منه الوهم على المحدثين ياد شده است. وى نزد مشايخ بغداد، بصره، اصفهان و ديگرشهرها شاگردى كرده است. از مهمترين اساتيد وى به ابوالقاسم بغوى، ابوداود سجستانى ياد شده است. صفدى در شرح حال وى تاكيد كرده است كه: »و بالغ فى الكتابة و عَلَت سنه و اشتهر فى الآفاق بالدين و الدراية و التحديث و الاتقان و انتهت اليه رياسة التحديث و الاملاء للآداب و التدريس بقطر خوزستان و رحل اليه الاجلاء للأخذ عنه و القراءة عليه. و كان يملى بالعسكر و تستر و مدن ناحية ما يختاره من عالى روايته عن اشياخه المتقدمين و منهم: ابومحمد عبدان الاهوازى و ابوبكر بن دريد و نفطويه و ابوجعفر بن زهير و نظراؤهم«.
شهرت عسكرى بدان حد بود كه وزير دانشمند بويهى، صاحب بن عباد (متوفى ۳۸۵ق) از وى بخواهد تا به رى برود، هرچند عسكرى به علت كبر سن از انجام اين سفر عذر خواسته بود. از اين توصيفات كه در حق عسكرى نقل شده، مىتوان دريافت كه وى شخصيت بسيار برجستهاى بوده است. نكتهاى كه در اينجا مهم است، كتاب وى با عنوان الزواجر و المواعظ است. رضى الدين ابن طاووس در كتاب المحجة لثمرة المهجة به تفصيل چند سلسله سند در روايت نقل وصيت نامه بسيار مشهور حضرت امير به فرزندش امام حسن عليه السلام - من والد الفان المقر لزمان...- را از كتاب الزواجر والمواعظ عسكرى نقل كرده است. هرچند ابن طاووس، متن خطبه را از كتاب كافى كلينى به دليل تفاوت در برخى كلمات روايت وى با عسكرى نقل كرده است. آنچه مىتوان استنباط نمود، آن است كه عسكرى، همانند ديگران اديبان عصر خود كه به نقل كلمات حضرت امير اهتمام فراوانى داشته، در كتاب الزواجر و المواعظ خود، سخنانى از حضرت امير را نقل كرده است. بنابراين اين را مىتوان محتمل دانست كه با مراجعه به كتابهايى كه توسط عالمان قرن پنجم و ششم هجرى تاليف شده و مؤلفان آنها به نقل كلمات حضرت امير توجه داشتهاند، بتوان در آنها روايتى از اين كتاب را يافت.
***
عبدالسلام بن عباس الوجيه، محقق نامدار و پر تلاش معاصر زيدى، به تازگى كتابى به نام الاعتبار و سلوة العارفين از عالم زيدى، ابوعبدالله حسين بن اسماعيل بن زيد بن حسن بن جعفر بن حسن بن محمد بن جعفر بن عبدالرحمن شجرى بن قاسم بن حسن بن زيد بن على بن ابى طالب جرجانى در جمله انتشارات مؤسسه زيد بن على الثقافية به چاپ رسانده كه براى عرفان پژوهان، خاصه عرفان پژوهان خراسان اثر بسيار ارزشمندى است. درباره تاريخ و مكان تولد شجرى در منابع شرح حال وى اطلاع دقيقى نيست، تنها مىدانيم كه وى از زيديه ايران و بر اساس تاريخ وفات مشايخ او، مىتوان تاريخ تولد وى را نيمه نخست قرن چهارم دانست. فرزند وى، يحيى بن حسين المرشد بالله (متوفى ۴۷۹ق) نيز از عالمان به نام زيديه است. از جمله مشايخ شجرى مىتوان به اسماعيل بن عباس وراق (متوفى ۳۳۳ق)، ابوالحسين احمد بن حسين هارونى (متوفى ۴۱۲ق)، ابوطالب يحيى بن حسين هارونى (متوفى ۴۲۴ق) و پدرش ابوحرب اسماعيل بن زيد حسنى اشاره كرد. از وى سواى كتاب الاعتبار آثار ديگرى نيز باقى مانده كه مهمترين آنها اثرى در علم كلام به نام الاحاطه فى علم الكلام است.
المؤفق بالله در آغاز كتاب، علت تاليف كتاب را چنين ياد كرده است: »فقد سألت املاء مختصر فى المواعظ عن أشتات الناس و نبذ من فنون ما نقل عن امير المؤمنين على بن ابى طالب و أهل البيت عليهم السلام، فأجبتك اليه متوكلاً عليه، و استمددت من فضله عون التسديد و نجح التوفيق فانه مجيب (ص ۳۹). نكته بسيار با اهميت كتاب الاعتبار و سلوة العارفين، منابع آن است. در جملهاى كه از وى نقل شد، بر اين مسئله تاكيد شده كه خواسته شجرى، بيشتر بر ذكر سخنان منقول از اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام است، از اين رو شگفت نخواهد بود كه در اين كتاب ما مطالب زيادى را به نقل از آن امام همام بيابيم. از طرف ديگر اين را مىبايد متذكر شد كه شجرى على القاعده بايد از منابع مكتوبى استفاده كرده باشد. در حقيقت تامل در اسناد كتاب نشانگر آن است كه كتاب شجرى، در واقع چيزى جز تخريجى از آثار كهن به روايت مشايخ وى از مؤلفان آن آثار نيست. يكى از اين منابع كتاب الزواجر و المواعظ عسكرى است. در قبل اشاره كرديم كه رضى الدين ابنطاووس در كتاب كشف المحجة لثمرة المهجة، به نسخهاى از كتاب الزواجر و المواعظ تاليف عسكرى اشاره كرده و از آن سلسله سند روايت وصيت نامه مشهور امام را به فرزندش، امام حسن عليه السلام، را نقل كرده است. نكته جالب توجه در كتاب الاعتبار و سلوة العارفين در اين است كه شجرى نيز به هنگام نقل اين وصيت نامه، تمام آن طرق را به نقل از اساتيد خود به عسكرى آورده و وصيت نامه را به نقل از عسكرى به طور كامل نقل كرده است (ص ۵۶۰ - ۵۷۳). تامل در اسناد كتاب نيز مؤيد اين مطلب هست كه شجرى، رواياتى از كتاب الزواجر و المواعظ عسكرى را تخريج كرده است. نقل ابن طاووس تنها مؤيدى بر اين گمان است. تقريباً صد نقل قول در كتاب الاعتبار و سلوة العارفين با اين سلسله سند از كتاب الزواجر و الموعظ عسكرى نقل شده است: »أخبرنا ابوالحسن على بن محمد بن احمد أخبرنا الحسن بن عبدالله بن سعيد (العسكرى)...«. اين نقل قولها را مىتوان استخراج كرد و آنها را به عنوان بازماندههايى از كتاب الزواجر و الموعظ عسكرى جداگانه به چاپ رساند.
پرسش ديگر اين است كه كتاب عسكرى تا چه زمانى موجود بوده است. مىدانيم كه اين كتاب در دست ابن طاووس بوده و همو نقل قولهايى را از آن آورده است. رافعى (متوفى ۶۲۳ق) در كتاب التدوين نيز نقلى از اين كتاب را نقل كرده و ابراهيم بن قاسم شهارى (متوفى ۱۱۵۲ق) در شرح حال يكى از عالمان زيديه قرن ششم نيز به روايت اين كتاب توسط وى اشاره كرده است.
اهميت كتاب الاعتبار و سلوه العارفين تنها به نقل قول از كتاب الزواجر و المواعظ نيست. يكى ديگر از آثارى كه در قرن چهارم با هدف تدوين برخى از كلمات حضرت امير تاليف شده، كتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار تاليف عالم اشعرى ابوالحسن على بن مهدى طبرى / مامطيرى است. كتاب مامطيرى از جمله مصادر ابوطالب يحيى بن حسين هارونى (متوفى ۴۲۴ق) در تيسير المطالب فى امالى ابىطالب و ابن شهر آشوب (متوفى ۵۸۳ق) در مناقب آل ابى طالب بوده است. كتاب نزهة الابصار نيز مورد استفاده شجرى بوده و از آن به دو طريق رواياتى را تخريج كرده است. طريق شجرى به كتاب نزهة الابصار چنين است: »أخبرنا ابوجعفر محمد بن القاسم الحسنى النسابة أخبرنا ابوالحسن على بن محمد بن مهدى الطبرى ؛ أخبرنا الشريف ابوجعفر محمد بن القاسم أخبرنا ابومحمد عبدالله بن محمد الرويانى و ابوجعفر محمد بن عبدالحميد الطبرى عن ابى الحسن على بن مهدى الطبرى...«.
شجرى از متون ديگرى براى نقل كلمات حكمى و اخلاقى بهره برده است. يكى از متون حديثى - اخلاقى، كتاب الؤلؤليات تاليف مكحول بن فضل نسفى (۳۱۸ يا ۳۱۹ق) بوده است. متن اين كتاب در چند نسخه خطى باقى است، اما متاسفانه تا به حال به چاپ نرسيده است. شجرى از اين كتاب با اين سلسله سند نقل روايت كرده است: »أخبرنا ابوعلى عبدالرحمن بن محمد بن فضالة النيسابورى قال أخبرنا ابوبكر احمد بن محمد بن اسماعيل ببخارى حدثنى مكحول بن فضل النسفى...«.
با اين حال اهميت كتاب شجرى، محدود به نكات فوق نيست. شجرى در موارد متعددى، اقوالى از عارفان به نام خراسانى چون احمد بن حرب (متوفى ۲۳۶ق)، يحيى بن معاذ، حاتم اصم، فضيل بن عياض و ديگران نقل كرده كه گمان نمىكنم در جايى ديگر نقل شده باشند. همچنين اشعار عرفانى فراوانى در اين كتاب نقل شده كه خود محتاج تحقيق جداگانهاى است و مطمئناً براى عرفان پژوهان خراسان از غنائم روزگار است. شجرى خود نيز حظى از شاعرى داشته و در مواردى اشعارى از خود را نقل كرده است. توجه شجرى به نقل قول از اهل بيت و سادات علوى نيز جالب است. وى عبارتهاى فراوانى را با ذكر عبارت »و فى بعض كتب اهل البيت« يا »و روى فى بعض مواعظ اهل البيت« نقل كرده است. همچنين وى اقوال فراوانى را از امام حسن مجتبى عليه السلام، امام زين العابدين عليه السلام، امام باقر عليه السلام، امام صادق عليه السلام، امام موسى بن جعفر عليه السلام و امام رضا عليه السلام نقل كرده است. شجرى سه باب جداگانه با عنوانهاى »باب فى كلمات النبى لامير المؤمنين« (ص ۲۸۲ - ۲۸۸) و »باب فيما واعظ الله به عيسى بن مريم« (ص ۲۸۹ - ۲۹۸)، من حكمه و اشعاره عليه السلام (يعنى على عليه السلام ص ۶۰۰ - ۶۱۵) نيز آورده است. توجه خاص شجرى به نقل خطبههاى اميرالمؤمنين با توجه به اينكه وى اين خطبهها را مسند نقل كرده، بسيار با اهميت است. شجرى همچنين برخى از اشعار امير المؤمنين را نقل كرده كه با توجه به قدمت اين اثر جالب توجه است. بايد شكرگزار مصحح محترم بود كه با وجود بيمارى و دسترسى بسيار اندك به منابع، علاوه بر تصحيح متن، در مجلدى جداگانه با عنوان معجم رجال الاعتبار و سلوة العارفين به شرح و ذكر احوال رجال مذكور در سند كتاب پرداخته است.