صفحه آغاز | درباره ما
مدح آفتاب

• محمدرضا فرهمند

اندوه و ترس نيست، چرا يا کجا برند
در زمره امان تو گر نام ما برند
دوزخ بگو بسوز که با ذکر يا علی
از هفت آتشم به شفاعت رها برند
با ياد او که چاره گر جمله اولياست
بر درگه خدا به اجابت دعا برند
طوفان نوح چه؟ که به طوفان روح او
هفت آسمان به گردش بی منتها برند
افتادگان ز خاک بخيزند و رهروان
چون باد بگذرند چو نام تو را برند
در کوی تو هر آنکه گداتر، عزيزتر
شاهان به درگهت ز گدايی برابرند
شيرازه اش علی است که قرآن بی امام
اوراق پاره ايست که بر نيزه ها برند
خيبر، دهان حيرت از آن باز کرده است
کانگشتهاش، در چو پری بر هوا برند
گفتی فمن يمت يرني، مرگ شد حيات
جاويد ماند آنچه به وجه خدا برند
افسوس از آنچه بر سر دين رفته و هنوز
اين قوم با ولايت تو ماجرا برند
تا رفت سوی حق همگان باطل آمدند
تا از رسول راه بُرند و ردا برند
قرآن دريده قلب و غريبانه «مومنون»
«کوثر» به خاک و خون و کشان «هل اتی» برند
صبر از شکيب تو به ستوه است ای عجب!
با دستهای بسته شه لافتی برند؟
آن دستها حماسه خندق به پا نمود
بندی مگر شود که بر آن دست و پا برند؟
آنجا که تازيانه و سيلی و آتش است
پهلو شکسته همسر شير خدا برند؟
عهدی شکسته است و دری نيمه سوخته
مزد رسالتی که بر مصطفي برند
خاموش چون شوم که نه خاموش می شود
اين شعله ها زبانه به عرش علا برند
ميراث آفتاب به شب پرگان حرام
گيرم که ماه را همه شب ناسزا برند
ای چاه! شکوه های علي، غربت خداست
ورنه حديث دل همه با آشنا برند
ذکر ابوتراب بود راه آسمان
ای خاکيان اگر به لبان شما برند
محمدرضا فرهمند ۹۱/۸/۱۹


برای ما بنویسید
نام کامل:
شهر:
آدرس ایمیل:

متن نظر:


موضوعات



جغرافيا



ادوار تاریخی

www.alinameh.com, The ejournal in specialty of Imam Ali (A.S.)