صفحه آغاز | درباره ما
رباعیات علوی از مجموعه خطی میرزا خلیل قزوینی

• عبدالحسین طالعی

مقدمه
مجموعه شماره ۱۰۲۲۵ کتابخانه ملی تدوین و انتخاب و تحریر مولی خلیل بن محمد زمان قزوینی است (کسی بجز شارح مشهور کافی که خلیل بن محمد غازی) که در نیمه سده دوازدهم (حدود سالهای ۱۱۵۰) سامان یافته است (به قرینه تاریخ تحریر بعضی از رسائل مجموعه). در این مجموعه مفصل، چندین رساله از مولی خلیل و دانشوران دیگر همراه با فوائد فراوان ادبی، تفسیری، فقهی، حدیثی و غیره نقل شده است. بعلاوه سر صفحه‌ها، رباعیات شاعران پارسی‌سرا را در بر دارد که در هر صفحه دو رباعی آمده است. این گفتار، گزیده‌ای از این رباعیات است که در زمینه ادبیات آیینی یعنی مدح و رثای پیامبر و خاندان معصومش سروده شده است.
معدودی از این رباعیات، متعلق یا منسوب به شاعران یا دیگر دانشوران مشهور است که معاصرت آنها با گردآورندۀ این مجموعه، اهمیت خاصی به این نقل‌ها می‌دهد. بعلاوه، بیشتر آنها سرودۀ افراد گمنامی است که کمتر، از آنها یاد شده است. بدین روی، نشر این گفتار فرصتی است تا از این خادمان گمنام آستان سراپردۀ عصمت یاد شود و ذکر جمیل‌شان زینت‌بخش جان و دل گردد. گرچه نسبت برخی از اشعار به شاعران یاد شده و یا مضامین پاره‌ای از آنها مورد تأیید نگارندۀ سطور نباشد.
این رباعیات در موضوع‌های مختلف است، به‌ویژه مواعظ و نصایح. بخشی نیز در مدیح خاندان نور علیهم السلام است که در این گفتار، رباعیات علوی بازخوانی و عرضه شده است.
گفتیم که بیشتر این شاعران ناشناخته‌اند. این نکته، از یک‌سوی، مزیّتی برای این مجموعه به شمار می‌آید که گروهی از این شاعران آیینی را می‌شناساند که برخی از آنها شاید شاعر حرفه‌ای یا مشهور نبوده‌اند، ولی به ‌هر حال، حلقه‌ای از زنجیرۀ ادبیات کهن این دیار هستند.
اما از سوی دیگر، این مشکل را بر سر راه بازخوانی و نشر این مجموعه پدید می‌آورد که نسخه‌ای دیگر از این اشعار یافته نشد تا متن با نسخه دیگر مقابله شود. لذا برخی از موارد که نسخه ناخوانا بود، مشخص شد؛ باشد که در فرصت دیگر کامل شود. در هر حال، جدا از فایدۀ ثبت این «پاره‌های دل» که بر لوح کاغذین آمده، شناساندن گمنامانی از خادمان ادبیات آیینی خود فوایدی در بر دارد، و امید است مقدمه یا نقطه عطفی برای بازشناسی آنها باشد.
بدیهی است که ارزش ادبی رباعیات یادشده، در یک درجه نیست. برخی فاخر و بعضی متوسط‌اند. و پاره‌ای نیز به سستی می‌زند. ولی فعلاً در این مجال، هدف، ارزیابی آنها نیست. بعلاوه، این ارزیابی از بضاعت اندک نگارنده بیرون است.
رباعیات، اولاً به ترتیب معصومان ممدوح، و ثانیاً به ترتیب ورود در مجموعه، در اینجا نقل شده است. آنگاه نمایه‌ای بر اساس نام سراینده در پایان آمده است. امید آنکه این مختصر – که در آستانه عید بزرگ الهی غدیر جاودانه انتشار می‌یابد – در آستان واپسین حجت حق از خاندان عصمت، امام مهدی منتظر عجل الله تعالی فرجه مقبول افتد.

رباعیات علوی


۱. ملا حشوی
حشوی نشد از سرّ علی کس آگاه
زان سان که نشد کس آگه از سرّ الله
یک ممکن و این همه صفات واجب
لا حول و لا قوة الّا بالله
(ص ۱۴)


۲. میرزا ابوالحسن بیگانه
عارف نشود تا ز ولایت آگاه
هرگز نبرد به جانب مقصد راه
پیداست علیّ و یازده فرزندش
ز اعداد حروف لا اله الا الله
(ص ۱۴)

۳.ملا محمد سعید اشرف
در وادی شرع و راه نیکو سِیری
از بعد نبی، علی کند راهبری
رمزی است که عقد سیزده نحس بود
یعنی مگذر ز دین اثناعشری
(ص ۱۵)

۴.ملا محمد رحیم شیخ الاسلام
زد حلقه چو بر در دلم عقل زکی
پرسید که حلقۀ در خلد بهی
دانی ز چه وجه، «یا علی» می‌گوید؟
یعنی که علی است صاحب خانه علی
(ص ۱۵)

۵.ابو علی سینا
بر صفحۀ چهره با خط لم یزلی
معکوس نوشته است نام دو علی
یک لام و دو عین با دو یای معکوس
از حاجب و انف و عین با خط جلی
(ص ۲۰)

۶.میر دوست محمد کتابدار
کی فکر رسد به بحر عمان علی
مقدور کسی نگشته عرفان علی
خواهی که به گنج معرفت ره یابی
کوتاه مکن دست ز دامان علی
(ص ۲۰)



۷.میرزا نوری هراتی
آنانکه به عصمت‌اند آراستنی
پیغمبر و عترتش بود خواستنی
در مرتبۀ ده و چهار آمد بدر
افزون ز چهارده بود کاستنی
(ص ۲۱)

۸.کلب علی نادر
آنی که مسیحات ز بیماران است
صد یوسف مصرت از خریداران است
در دست تو خاتمی که جبریل آورد
انگشتر زنهار گنهکاران است
(ص ۲۱ و ۱۴۵)

۹.لا ادری
یا رب به رسالت رسول ثقلین
یا رب به غزا کنندۀ بدر و حنین
عصیان مرا دو نیمه کن در عرصات
نیمی به حسن ببخش و نیمی به حسین
(ص ۲۱)

۱۰.امام قلی بیگ چگینی
وارسته ز دوزخ ندهد زهد نجات
نه روزه نه نماز و نه حج و نه زکات
یک چیز کفاف است تو را در عرصات
آن مهر علی است بر محمد صلوات
(ص ۱۲۲)

۱۱.میر مؤمن ادانی یزدی
اصحاب نبی را چو کنی مدح انشا
اول ز چهارم است گفتن اولی
ارباب سخن فکر رباعی چو کنند
اول گویند مصرع آخر را
(ص ۱۲۲)

۱۲.ملا عبدالرزاق فیاض
اصحاب پیمبر، ار چه نورند و هدی
هر یک سوی آخرت رهی‌اند جدا
لیکن شه مردان علی عالی قدر
راهی است که راست می‌رود تا به خدا
(ص ۱۲۳)

۱۳.شیخ علی نقی کمره‌ای
دانی که چرا میانۀ این کلمات
شد حرف علی در صلوات از ادوات
تصحیف علی علی است یعنی مفرست
بی نام علی تو بر محمد صلوات
(ص ۱۲۴)

۱۴.نافلی
از عین علی عین عنایت پیداست
وز لام علی لوای دولت برپاست
گر گوهر رحمت طلبی نافلیا
در «یای» علی طلب که در یا، دریاست
(ص ۱۲۴)

۱۵.قاضی میر اسماعیل همدانی
بی شک که علی مطلع انوار خداست
داماد رسول و شافع روز جزاست
دانستن رتبۀ محمد ز علی است
هر کس قدرش ز جانشینش پیداست
(ص ۱۲۵)

۱۶.ملا خواجه علی
مرغ حَرَمت به طوف گردون نرود
خو کرده به باغ رو به هامون نرود
زین روضه محال است برون رفتن من
هر کس به بهشت رفت بیرون نرود
(ص ۱۲۷)

۱۷.میرزا محمد مجذوب
از من نه هزار پند، یک پند شنو
تا خجلت حاصل نبری وقت درو
رو ؟؟؟؟؟ بکار چون گندم و جو
دیگر کرم از علی است بردار و برو
(ص ۱۳۵)

۱۸.عمر خیام
ایمان تو لا اله الا الله است
دین، دین محمد رسول الله است
بر نقره اگر سکه نباشد نرود
آن سکۀ زر، علی ولی الله است
(ص ۱۳۶)

۱۹.حکیم سنایی
در باغ خلافت نبی چار به است
زان چار به لطیف دربار به است
آن به که در اول است زان چار به است
و آن به که در آخر است زان چار به است
(ص ۱۳۶)

۲۰.میر ابوطالب ترشیزی
بحری است تن و شناورش مهر علی است
وین دل صدفیّ و گوهرش مهر علی است
اخلاط چهار موجۀ طوفانش
جان کشتی آن و لنگش مهر علی است
(ص ۱۳۷)

۲۱.ظهوری
ای قبلۀ اقلیم ولایت کویت
محراب بلند طاق دین ابرویت
در خانۀ کعبه آمدی زان به وجود
تا روی کنند از همه جانب سویت
(ص ۱۳۸)

۲۲.ملا مؤمن قمشه‌ای
دانی ز چه این چرخ کهن می‌گردد
نی بهر تو و نه بهر من می‌گردد
در گردش او چون علی آمد به وجود
می‌بالد و گرد خویشتن می‌گردد
(ص ۱۳۸)

۲۳.میر علی بیک مستوفی
آن را که به دل فروغ سرمد باشد
داند که علی ز نور احمد باشد
از نور علی چشم نبی روشن بود
یعنی که علی عین محمد باشد
(ص ۱۳۹)

۲۴.میر عبدالحق قمی
در مرتبۀ علی نه چون است و نه چند
در خانه حق زاده به اقبال بلند
بی فرزندی که خانه زادی دارد
شک نیست که باشدش به جای فرزند
(ص۱۴۰)

۲۵.ملا ناظم هروی
آنها که ز سرّ اتّحاد آگاهند
در راه علی به نور حق همراهند
در چشم که آمد که به دل راه نیافت؟
زوّار نجف زائر بیت اللهند
(ص۱۴۰)

۲۶.سید ماجد قاضی
ای راهنمای جمله اسرار وجود
گر کشف غطا هیچ یقینت نفزود
این چرخ در انگشت تو چون خاتم بود
افشاندی دست از آن به هنگام سجود
(ص ۱۴۱)

۲۷.میرزا ابوالحسن وحی
در حقِ علی یقین چو غالب باشد
شک نیست که مظهر العجائب باشد
چون حکم خدا، اطاعت امر علی
بر جملۀ ممکنات واجب باشد
(ص ۱۴۱)

۲۸.ملا علیرضای تجلّی
علمی که در او خلاف کمتر باشد
مخصوص موالیان حیدر باشد
خوب و بد اثناعشری مثل هم‌اند
روز و شب نوروز برابر باشد
(ص ۱۴۲)
۲۹.ملا ناظم هروی
در وصف علی خرد فرو می‌ماند
خاک قدمش به آب رو می‌ماند
از راه نجف به کعبه هر کس نرود
حجش به نماز بی وضو می‌ماند
(ص ۱۴۲)

۳۰.ملا رحمی
چون نامۀ جرم ما به هم پیچیدند
بردند و به میزان عمل سنجیدند
بیش از همه کس گناه ما بود ولی
ما را به محبت علی بخشیدند
(ص ۱۴۳)

۳۱.غیرت همدانی
از مهر دو تن که ناظر و منظورند
غیرت! نبری گمان که از هم دورند
با ذات رسول، نسبت ذات علی
چون روشنیِ دو دیده از یک نورند
(ص ۱۴۳)

۳۲.مجذوب تبریزی
هر چند علی را ز نبی رنگ به رو است
گر فرق کنی میان ایشان نه نکو است
آن شمع که روشن شود از شمع دگر
هر چند از اوست روشن، اما چون او است
(ص ۱۴۵)

۳۳.ملا میرزا محمد مجذوب
ای بوده امام اول از روز نخست
بی مهر تو ایمان به خدا نیست درست
کردند برابر به رخت قرآن را
این نسخه از آن روی درست است درست
(ص ۱۴۶)

۳۴.اظهری
از دین نبی هر که حقایق دان است
بر آل و بر اصحاب تحیت خوان است
هستند چهار یار چون چار کتاب
زان چار، علی مثابۀ قرآن است
(ص ۱۴۸)
۳۵.حسین خان شاملو
آن سرمه کز آن دیده تجلّی خواه است
خاک قدم علی ولیّ الله است
در حشر بجز جیب ندامت ندرد
دستی که ز دامن علی کوتاه است
(ص ۱۴۸)

۳۶.میرزا ابوالحسن وحی
توقیع تو لا اله الا الله است
طغراش محمد رسول الله است
مُهری که مناط اعتبار حق است
بی واسطه آن علی ولیّ الله است
(ص ۱۴۹)

۳۷.قاضی میر اسماعیل
پیوسته دلم منوّر از حبّ علی است
مانندۀ خورشید که نورش ازلی است
منفک نشود حب علی از ناظر
قرآن مجید است و لیکن بغلی است
(ص ۱۵۰)

۳۸.میرزا حسین نورس
عرش آینه دار مهد علیای علی است
کونین نشانی ز کف پای علی است
چون کعبه بود مولد آن مظهر حق
معمار خدا، خلیل بنّای علی است
(ص ۱۵۰)

۳۹. میرزا براهیم ادهم
اوصاف علی به گفتگو ممکن نیست
گنجایش بحر در سبو ممکن نیست
من ذات علی به واجبی نشناسم
اما دانم که مثل او ممکن نیست
(ص ۱۵۱)

۴۰.حاجی شاه باقر کاشی
آن را که خدا به «لا فتی» کرد ثنا
مخلوق چگونه اش سراید بسزا؟
در مدح علی است یک رباعی به حساب
این چار کتابی که فرستاده خدا
(ص ۱۵۳)

۴۱.میر عبدالواحد گیلانی
ای ذات تو مرتضی عبودیت را
بگرفته ز حق وصف ربوبیت را
با غیر تو نسبت امامت چه بود؟
نسبت کردن به بت، الوهیت را
(ص ۱۵۳)

۴۲.نادرای زرگر
آن روز که میزان ابد راست کنند
صفها ز دو سوی، نیک و بد راست کنند
جمعی که ز بار معصیت پشت خم اند
گویند که یا علیّ و قد راست کنند
(ص ۱۵۶)

۴۳.فضولی بغدادی
از سبقت صوری خلافت مقصود
جز رتبه و قدر اسدالله نبود
افتاد سه صفر اگر چه پیش اَلفی
پیداست که در مرتبه قدر که فزود!
(ص ۱۵۶)

۴۴.میرزا ابراهیم ادهم
حیدر، جان بود و این جهان قالب بود
بر راهزنان دین خود غالب بود
آن روز که شد طالب دیدار، کلیم
مطلوب، علی بن ابی طالب بود
(ص ۱۵۷)

۴۵.میرزا معز فطرت
تا شیر خدا مظهر اسما گردید
زو شد اثر جلال حق بیش پدید
تأثیر حرارتش یقین بیشتر است
هر گاه به قلب الاسد آید خورشید
(ص ۱۵۸)

۴۶.میرزا صادق
آن مظهر انوار جلی را بشناس
آیینۀ حق شاه ولی را بشناس
هر چند به کنه او رسیدن نتوان
خواهی به خدا رسی علی را بشناس
(ص ۱۵۹)

۴۷.ملا عبدالرزاق فیاض
شرع است سپهری که نیابی خطرش
وز رجم نیابند شیاطین گذرش
خورشید در او نبیّ و ماه است علی
اولاد نبی بروج اثناعشرش
(ص ۱۵۹)

۴۸.ملا محمد طاهر قمی
از گفتۀ مصطفی امام است سه چار
از روی چه گویی که امام است چهار؟
نشناسی اگر امام حق را ناچار
خواهی به عذاب ایزدی گشت دچار
(ص ۱۶۰)

۴۹.میر فاضلای یزدی
آن هر سه نفر را که تو می‌دانی نغز
بشنو سخنی از سر تحقیق و ملغز
بادام خلافت از پی گردش دور
افکند سه پوست تا برون آمد مغز

۵۰.میرزا معین الدین علی
ای دل به علی اهل سخا را بشناس
وز مهر و محبتش خدا را بشناس
گر زانکه سر خداشناسی داری
در ذات علی ببین خدا را بشناس
(ص ۱۶۱)

۵۱.میر محمد باقر داماد
ای دُرّ ولادت تو را کعبه صدف
معراج تو دوش فخر عالم ز شرف
از مولد تو قبلۀ عالم کعبه
وز مرقد تو قبلۀ کعبه است نجف
(ص ۱۶۳)

۵۲.باعث! (؟)
هند مکن عمر تلف
کانجا نفتد گوهر مقصود به کف
سرمایۀ عقبی نتوان یافت ز هند
خود را برسان به حیدر آباد نجف
(ص ۱۶۳)

۵۳.میرزا ابوالحسن وحی
اسلم چو نظر یافت دری شد ز شعف
در پوست نگنجید چو گوهر به صدف
روزی که رسد نامۀ اعمال به کف
بادا نظر لطف تو یا شاه نجف!
(ص ۱۶۴)

۵۴.محمد داوود تویسرکانی
ابدال طریقت آن نمدپوش رسول
روزی که قدم نهاد بر دوش رسول
از رفعت قرب ، سرّ «او ادنی» را
خم گشت چو قوس و گفت در گوش رسول
(ص ۱۶۵)

۵۵.میرزا ملک قمی
دانی ز چه راقمان دیوان قدیم
گشتند کتف نگار آن درّ یتیم
روداشت (؟) چو نامه رسالت به علی
بر پشت زدند مُهر آن از تعظیم
(ص ۱۶۶)

۵۶.مجذوب
آن شاه قمر شکاف با آن همه شان
از وصف تو پرتو و دلش چون قرآن
از خانۀ کعبه آمدی سوی جهان
چون نام خدا که از دل آید به زبان
(ص ۱۶۶)

۵۷.خلیل بیگ فیاض
گاهی ز نبی گه از ولی می‌گویم
گه ناد علی سینجلی می‌گویم
نُه پردۀ چرخ ترسم از هم بدرد
چون از سر درد «یا علی» می‌گویم
(ص ۱۷۰)

۵۸.محمد تقی بیک نویسندۀ میرزا داوود مستوفی
از نام خوشَت نشان دهم بسم الله
هستی تو علیّ و نیست مثلت بالله
گر پرسندم ز قوّتت می‌گویم:
لا حول و لا قوّة الا بالله
(ص ۱۷۴)

۵۹.امیر شهنشاه شکیب
در کعبه نوشته اند با خط جلی
از بعد سه کس نام علی از دغلی
اما به سر هر سه کشیده است قضا
خط بطلان ز «یا»ی معکوس علی
(ص ۱۷۶)

۶۰.میرزا ابوالحسن بیگانه
فردا که کند ظهور انوار جلی
روشن گردد عدالت لم یزلی
در رستۀ بازار شفاعت نرود
قلبی که نخورده سکّۀ نام علی
(ص ۱۷۶)

۶۱.جمال الدین اسد آبادی
سلطان رسل که بود مولای علی
روزی که به کتف آمدش پای علی
کمتر ز دو قوس بودش از قرب اله
آن نیز تمام شد ز بالای علی
(ص ۱۷۷)

۶۲.میرزا محمد مجذوب
عالی تر از آنی که علی دانندت
والاتر از آنی که ولی دانندت
بر وحدت خود گواه می خواست خدا
بی مثل بیافرید و بی مانندت
(ص ۱۷۹)

۶۳.میرزا رفیع واعظ
از بهر خلافت پیمبر می‌گفت
طاق است آن کس که هست زهرا را جفت
کس را ندهد خدای این دولت مفت
بر جای نبی کسی نشیند کو خُفت
(ص ۱۷۹)


برای ما بنویسید
نام کامل:
شهر:
آدرس ایمیل:

متن نظر:


موضوعات



جغرافيا



ادوار تاریخی

www.alinameh.com, The ejournal in specialty of Imam Ali (A.S.)