• سید موسی صدر
واقعه غدیر
پیامبر (ص) در سـال دهم هجری از حجة الـوداع بـازگشت. وقتـی بـه جُحفه که راه حجاج از یکدیگر جدا میشد، رسید، نزدیک برکه ای به نام خُم فرود آمد و به فرمان خدا همه حجاج را فراخواند. همگی، از هر مسیری، در برابر منبری که از بار شتران در زیر سایه درختی برای پیامبر ساخته بودند، گرد آمدند. آن روز پنجشنبه، هجدهم ذی الحجه بود.
پیامبـر در بـرابـر جمعیت ایستـاد و خطبه خواند و فـرمود: «... نزدیک است که فراخوانده شوم و من نیز آن را میپذیرم. من مسئولم و شما نیز مسئولید. چه میگویید؟» گفتند: «گواهی میدهیم که تو رسالتت را ابلاغ کردی و خیرخواه بودی و مجاهده کردی. خداوند به تو پاداش نیک دهد.» پیامبر فرمود: «آیا گواهی نمیدهید که معبودی جز الله نیست و محمد بنده و فرستادۀ اوست و بهشت او حق است، جهنم او حق است، مرگ حق است و روز رستاخیز به پا خواهد شد و تردید در آن نیست و خداوند کسانی را که در قبرها هستند، برخواهد انگیخت؟» گفتند: «آری، ای رسول خدا.» فرمود: «خدایا، گواه باش.» سپس فرمود: «پس بنگرید که چگونه پس از من با «ثقلین» (دو چیز گران بها) مواجه میشوید.» شخصی ندا داد: «ثقلین چیست؟» فرمود: «ثقل بزرگ تر کتاب خداست که یک طرف آن به خداوند متصل است و طرف دیگر در دستان شماست. پس به آن چنگ زنید تا گمراه نشوید. ثقلِ کوچک تر عترت و خاندان من است. و خداوندِ ریزبین و آگاه به من خبر داده است که این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. پس از آنان پیشی نگیرید که هلاک میشوید و از آنان عقب نمانید که هلاک میشوید.» سپس دست علی را گرفت و بالا برد، به گونه ای که سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد و همۀ مردم او را شناختند. فرمود: «ای مردم، چه کسی به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؟» گفتند: «خدا و رسول او داناترند.» فرمود: «خدا مولای من است و من مولای مؤمنان هستم و من به آنان از خودشان سزاوارترم. پس هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست.»
سپس فرمود: «خدایا، هر که را با او دوستی کند، دوست خود بدار، هر که با او دشمنی کند، دشمن بدار و هر که را به او محبت میورزد، مشمول رحمت خود کن و هر که را به او کینه میورزد، مورد غضب خود قرار بده. هر که بدو یاری کند، او را یاری کن و هر که او را خوار سازد، او را خوار کن و حق را با او ـ هر کجا باشد ـ بگردان. کسانی که حاضرند این خبر را به آنان که غایب اند، برسانند.» و پیش از آنکه مردم پراکنده شوند، این آیه نازل شد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاسْلاَمَ دینًا.»
پیامبر سپس فرمود: «خدا را بزرگ میداریم به سبب کامل کردن دین و تمام گرداندن نعمت و خشنودی پروردگار به رسالت من و ولایت علی پس از من».
تواتر این حدیث
واقعۀ غدیر را مسلمانـان به ذهن سپـردهاند و دانشمندان اسلامی در منابع تاریخی، ادبی، تفسیری، حدیثی، کلامی و لغوی نقل کرده اند. ما در اینجا برخی از آنها را به نقل از کتاب عبقات الأنوار اثر سید حامد حسین و المراجعات اثر امام سید شرف الدین و الغدیر اثر علامه امینی و دلائل الصدق اثر علامه مظفر ذکر میکنیم.
مورخان
مورخانی که واقعه غدیر را ذکـر کرده اند، عبـارتاند از: بلاذری در انساب الاشراف (۲۷۹ قمری)، ابن قتیبه در دو کتاب خود المعارف و الامامة والسیاسة (۲۷۶ قمری)، طبری در کتاب مفرد (۳۱۰ قمری)، ابن زولاق لیثی مصری در کتاب خود (۳۸۷ قمری)، خطیب بغدادی در تاریخش (۴۶۳ قمری)، ابن عبدالبر در الاستیعاب (۴۶۳ قمری)، شهرستانی در الملل و النحل (۵۴۸ قمری)، ابن عساکر در تاریخ خود (۵۷۱ قمری)، یاقوت حموی در معجم الاُدَباء و ابن اثیر در أُسد الغابة (۶۳۰ قمری)، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه (۶۵۶ قمری)، ابن خلّکان در تاریخش (۶۸۱ قمری)، شافعی در مرآة الجنان (۷۶۸ قمری)، ابن الشیخ البلوی در الف باء، ابن کثیر شامی در البدایة و النهایة (۷۷۴ قمری)، ابن خلدون در مقدمۀ تاریخ خود (۸۰۸ قمری)، شمس الدین ذهبی در تذکرة الحفّاظ و نویری در نهایة الارب فی فنون الادب (۸۳۲ قمری)، ابن حجر العسقلانی در دو کتابش الاصابة و تهذیب التهذیب (۸۵۲ قمری)، ابن الصباغ المالکی در الفصول المهمة (۷۵۵ قمری)، المقریزی در الخطط (۸۴۵ قمری)، جلالالدین سیوطی در چند کتابش (۹۱۰ قمری)، القرمانی الدمشقی در اخبار الدول (۱۰۱۹ قمری)، نورالدین الحلبی در السیرة (۱۰۴۴ قمری) و دیگران.
محدثان
از محدثان، کسانی که به ذکر این واقعه پرداخته اند، عبارتاند از: ابوعبدالله محمد بن ادریس شافعی (۲۰۴ قمری)، احمد بن حنبل در دو کتابش المسند و المناقب (۲۴۱ قمری)، ابن ماجه در السنن (۲۷۳ قمری)، ترمذی در الصحیح (۲۷۹ قمری) نسائی در الخصائص (۳۰۳ قمری)، ابُویعلی الموصلی در کتاب خود المسند (۳۰۷ قمری)، البغوی در السنن (۳۱۷ قمری)، دولابی در الکنی والأسماء (۳۲۰ قمری)، الطحماوی در مشکل الآثار (۳۲۱ قمری)، الحاکم در المستدرک (۴۰۵ قمری)، ابن المغازلی متوفی به سال ۴۸۳ در کتابش المناقب، ابن مسنده اصفهانی در کتابش (۵۱۲ قمری)، خطیب خوارزمی در المناقب و المقتل (۵۶۸ قمری)، الگنجی الشافعی در کفایة الطالب (۶۵۸ قمری)، محبالدین طبری در الریاض النضرة و ذخائر العقبی (۶۴۹ قمری)، الحموینی در فرائد السبطین (۷۲۲ قمری)، الهیثمی در مجمع الزوائد (۸۰۷ قمری)، ذهبی در التلخیص (۷۴۸ قمری)، الجزری در أسنی المطالب (۸۳۰ قمری)، القسطلانی در المواهب اللدینیة (۹۲۳ قمری)، المتقی الهندی در کنز العمال (۹۷۵ قمری)، الهروی القاری در شرح المشکاة (۱۰۱۴ قمری)، تاجالدین المناوی در کنوز الحقایق و فیض القدیر (۱۰۱۳ قمری)، الشیخاوی القادری در الصراط السوی و باکثیر مکّی در وسیلة المآل (۱۰۰۷ قمری)، ابو عبدالله الزرقانی در شرح المواهب، (۱۱۲۲ قمری) و ابن حمزة الدمشقی در البیان و التعریف.
مفسران
مفسرانی که بـه ذکر این واقعه پـرداخته اند، عبارتاند از: طبـری در تفسیرش (۳۱۰ قمری)، ثعلبی در تفسیرش (۴۳۷ قمری)، واحدی در اسباب النزول (۴۸۶ قمری)، قرطبی در تفسیر خود (۵۶۷ قمری)، فخر رازی در تفسیر کبیر (۶۰۶ قمری)، ابن کثیر شامی در تفسیر خود (۷۷۴ قمری)، نیشابوری و سیوطی در تفاسیرشان (۹۱۰ قمری)، خطیب الشربینی در تفسیر خود (۹۷۷ قمری)، ابوالسعود در تفسیرش (۹۸۲ قمری)، الآلوسی در تفسیرش (۱۲۷۰ قمری).
متکلمان
متکلمانی که این واقعه را ذکر کرده انـد، عبارتاند از: قاضی ابوبـکر باقلانی در تمهید (۴۰۳ قمری)، قاضی عبدالرحمن الایجی الشافعی در المواقف (۷۵۶ قمری)، سید شریف الجرجانی در شرح المواقف (۸۱۶ قمری)، البیضاوی در طوالع الأنوار (۶۸۵ قمری)، شمس الدین اصفهانی در مطالع الانظار و تفتازانی در شرح المقاصد (۷۹۲ قمری)، القوشجی در شرح التجرید (۸۷۹ قمری)، قاضی النجم محمد الشافعی در بدیع المعانی (۸۷۶ قمری)، سیوطی در اربعین و حامد بن علی المعماری در صلاة الفاخرة و الآلوسی در نثر اللآلی (۱۳۲۴ قمری).
لغویان
از عالمان لغوی، آنـان که به ذکر این واقعه پـرداخته انـد، عبارتاند از: ابن درید محمد بن الحسن در الجمهرة (۳۲۱ قمری)، ابن اثیر در النهایة، حموی در معجم البلدان، زبیدی در تاج العروس، النبهانی در مجموعة النبهانیة.
این حدیث در اعصار مختلف
راویان این واقعه ۱۰۶ نفر از صحابه، ۸۴ نفر از تابعان، ۸۴ نفر از علمای قرن دوم، ۹۲ نفر از علمای قرن سوم، از قرن چهارم ۴۳ نفر، از قرن پنجم ۲۳ نفر، از قرن ششم ۲۰ نفر، از قرن هفتم ۲۰ نفر، از قرن هشتم ۱۸ نفر، از قرن نهم ۱۵ نفر، از قرن دهم ۱۴ نفر، از قرن یازدهم ۱۱ نفر، از قرن دوازدهم ۱۲ نفر، از قرن سیزدهم ۱۱ نفر و از علمای قرن چهاردهم ۱۸ نفرند. علامۀ امینی، در کتاب خود الغدیر، اسامی اینها را از کتاب هایشان یا از کتابهای معتبر دیگر نقل کرده است که میتوانید به آن رجوع کنید.
کتابهای درباره غدیر
جمعی از بزرگان درباره این حدیث و اسناد و دلالتهای آن، کتابهایی تألیف کرده اند؛ از جمله، طبری در کتاب الولایة فی طرق حدیث الغدیر؛ حموی در معجم الادباء و ابن عقدة الهمدانی در کتاب الغدیر؛ ابوبکر محمد بن عمر الجعابی متوفی به سال ۳۵۵ قمری، در کتاب مَن رَوی حدیث غدیر خم؛ ابوطالب عبیدالله بن احمد بن زید الأنباری الواسطی (۳۵۶ قمری) در کتاب طرق حدیث الغدیر، ابوغالب احمد بن محمد بن محمد الرازی (۳۶۸ قمری) و ابوالفضل محمد بن عبدالله بن مطلّب الشیبانی (۳۷۲ قمری) در کتاب مَن رَوی حدیث غدیر خم؛ الدار قطنی (۳۸۵ قمری) و شیخ محسن بن الحسین النیشابوری الخزاعی در کتاب بیان حدیث الغدیر؛ علی بن عبدالرحمن بن عیسی الجراح القتانی (۴۱۳ قمری) در کتاب طرق خبر الولایة؛ ابوعبدالله الحسین بن عبیدالله الغفائری در کتاب یوم الغدیر (۴۱۱ قمری)؛ الحافظ ابوسعید السجستانی (۴۷۷ قمری) در کتاب الدرایة فی حدیث الولایة آن را از ۱۲۰ تن از صحابه نقل کرده؛ ابوالفتح الکراجکی (۴۹۹ قمری) در کتاب عدة البعیر فی حج یوم الغدیر؛ علی بن بلال المهلبی در کتاب حدیث الغدیر؛ شیخ منصور اللائی الرازی در کتاب حدیث الغدیر؛ شیخ علی بن حسن الطاهری در کتاب الولایة و ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله الحسکانی در دعاة الهداة الی اداء حق الموالاة و شمس الدین محمد بن محمد الدمشقی المقری (۸۸۳ قمری) در کتابی به نام اسنی المطالب فی مناقب علی بن ابی طالب؛ المولی عبدالله بن شاه منصور القزوینی و سید حسن اللکنهوری در کتاب حدیث الغدیر؛ و سید میرحامد حسین (۱۳۰۶ قمری) در ۱۸۰۰ صفحه، در دو مجلد قطور از مجلدات کتاب گران سنگش عبقات الأنوار.
همچنین، سیـد مهـدی الغریفـی (۱۳۴۳ قمری) در کتـاب حدیث الولایة فی حدیث الغدیر؛ حاج شیخ عباس قمی (۱۳۵۹ قمری) در کتاب فیض الغدیر فی حدیث الغدیر؛ سید مرتضی حسین الخطیب الفتحیوری و شیخ محمدرضا طاهر آل فرج الله النجفی در کتاب الغدیر فی الاسلام؛ سید مرتضی خسروشاهی تبریزی در کتابی به نام اهداء الحقیر فی معنی حدیث الغدیر.
و سرانجام، علامه امینی، در کتاب الغدیر في الکتاب والسنة والأدب در بیست جلد، که یازده جلد از آن منتشر شده است و در آن همه مطالبی را که در طول قرنها دربارۀ غدیر گفته و نوشته شده، گردآوری کرده است. این کتاب اثر گران بهایی است که بیشتر مسائل مهم را در تاریخ اسلام تحلیل کرده است.
اینها کتابهایی است که درباره واقعه غدیر تألیف شده است، اما آثاری که در زمینه امامت علی(ع) به رشته تحریر درآمده و شامل حدیث غدیر نیز هست، به صدها و صدها کتاب میرسد که میتوانید برای آشنایی با آنها به کتاب الذریعة الی تصانیف الشیعة، اثر علامه تهرانی مراجعه کنید.
نکته جالب توجه
صاحب کتاب عبقات الأنوار، گروهی از علمای بزرگ را برشمرده است که بر متواتر بودن حدیث غدیر اجماع دارند و فخر رازی در تفسیر کبیر از جمله آنان است. برای آشنایی با این علما به این کتاب مراجعه کنید. سپس وی از کتاب ینابیع المودة، اثر شیخ سلیمان حنفی، نقل کرده است که ابوالمعالی امام الحرمین، استاد ابوحامد الغزالی با تعجب گفته است که: «روزی در بغداد کتابی را در دست صحافی دیدم که در آن، روایات غدیر خم گردآوری شده بود و بر روی آن نوشته شده بود: جلد ۲۸ از طرق این حدیث پیامبر(ص): «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌّ مَولاهُ» و به دنبال آن جلد ۲۹ میآید.
پیشینه غدیر
از آنچه گذشت، روشن میشود که روز غدیر روزی جاودانه در تاریخ اسلام است و با دقت به توجهی که به آن شده، میتوان به اهمیت فراوان آن پی برد.
اهمیت این روز در چیست؟ اهمیت آن به سبب تعیین پیشوایی است که اصول عدالت و آزادی و مساوات و ارزشهای علم و عمل را به جنبشی زنده در ترکیب جامعه تبدیل میکند، به گونه ای که با نظام اسلامی سازگار باشد، و دین را یاری میکند تا آن گونه که خدا و پیامبر خواسته اند، بهشتی روی زمین باشد. پیامبر در شخصیت پیشوایی که در این روز منصوب شد، منظوری فراتر از فضایل روحی و جسمی و تواناییهای علمی و عملی او نداشت و این امتیازها و تواناییها ضامن اجرای درست و کامل اسلام بود. بر این اساس، این روز بزرگ را زیربنای نهضتهای ترقی خواه و تحولات فرهنگی در اصول حکومت و حقوق بشر شمردند. ولی توضیح این حقیقت در این مقدمه نمیگنجد و پژوهشگران میتوانند به کتاب ارزشمند و جاودانه امام علی بن ابی طالب(ع)، به نام نهج البلاغه مراجعه کنند و آن را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند.
جـا دارد به آنچه گفتیم، این سخن خلیفه دوم، عمر بـن خطاب را نیز بیفزاییم که خطاب به امام علی گفته است: «ای ابوالحسن، اگر دریاها مرکب بود و درختان و جنگلها قلم و انسانها نویسنده و جِنّیان حسابگر، نمیتوانستند فضایل تو را به شماره آورند.» با وجود این سخن، من چه بگویم؟ ابوحفص این حقیقت را از معلم بزرگش، پیامبر(ص)، دریافته است و گواهی پیامبر به عظمت او کافی است.
کتاب معنی حدیث الغدیر
گفتیم که بسیـاری از بزرگان دربـاره حدیث غدیـر و سنـد و دلالت آن، کتابهایی تألیف کردهاند که کتاب حاضر جزو همین تألیفات ارزشمند است، چرا که با دقتی ژرف، دلالت حدیث را بررسی کرده و معنای آن را توضیح داده است. مؤلف مرحوم آن، از علمای بزرگ شیعه در آذربایجان ایران بوده است و این کتاب یک بار در عراق و اکنون در مرکز مطالعات اسلامی در قم تحت نظارت فرزند مؤلف، استاد مجاهد علامه سید هادی خسروشاهی، با اضافات و اصلاحاتی به چاپ رسیده است تا برای همگان سودمند باشد. از خداوند متعال خواستاریم همواره به ایشان توفیق دهد تا در دعوت به حق و ایفای رسالت جهانی اسلام به وظیفه خویش عمل کند. و خداوند توفیق دهنده و یاری رسان است.
۱.
«امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم.» (مائده، ۳)