بازتاب فضائل اهل بیت در گویش های محلی
مروری بر کتاب «حدیث شریف کسا و شاعران شوشتر»
• عبدالحسین طالعی
مقدمه
۱.گویش های محلی شاخه هایی از زبان فارسی هستند که از پارسی دری برآمده اند و هر یک به گونه ای زیبایی این زبان کهن را نشان می دهند. اما به شرحی که زبان شناسان و اساتید زبان فارسی در جای خود گفته اند، از زمان سلطۀ رسانه های ارتباطی و فراگیر آنها، این همه گویش ها در پرتو گویش رسمی پایتخت، رنگ باخته اند.
۲.پی آمد این پدیده، آن است که نه تنها ظرائف ادبی، تکیه کلامها، مَثَل ها و اشارات این گویش ها به تدریج فراموش شده، بلکه حتی سخن گفتن عادّی به آن گویش ها در محلّ خود نیز کمرنگ شده، تا آنجا که غالب شهروندان شهرستانهای کشورمان می کوشند به گویش رسمی پایتخت سخن گویند و گاهی این را افتخار خود می دانند، غافل از فرصتهای تداوم و ترویج گویش محلی خود که با این کار خود چنین سرمایه ای را می سوزانند.
۳.این گویشها عمدتاً در قالب شعر و داستان باقی مانده اند و تداوم می یابند. این فرآیندی است که در هر زبان و هر ادبیاتی روی می دهد. ولی نکته مهم آن است که شعرهای محلّی غالباً به صورت شفاهی باقی می مانند و صورت مکتوب به خود نمی گیرد. یعنی در واقع اندک اند افراد صاحب همّت و پر تلاش که وظیفۀ تبدیل شکل شفاهی به کتبی را برعهده گیرند.
۴.از سوی دیگر، ظرف انتقال این ادبیات اهمیت دارد. سخن دو رکن دارد: ظرف و محتوا. ظرف، واژه ها و ساختار ادبی است. اما محتوا، مطلبی است که در این ظرف ریخته می شود. انتقال ادبیات محلّی با انتقال درونمایۀ آن تناسب دارد. هر چه این راکب والاتر، مرکب ارزشمندتر. بدین روی، تفاوتی آشکار است میان درونمایۀ آه و شکوای زمانه و هجو دیگران و ... که گاهی در ادبیات محلی دیده می شود، با درونمایۀ بیان فضائل اهل بیت، که والاترین مضمون شعری است.
۵.سخن علامه مجلسی در باب مدح اهل بیت، خواندنی است. ایشان ضمن بیان احکام مسجد به حکم شعر خواندن در مسجد می رسد، و اقوال برخی از فقها را نقل می کند. ضمن آن به این قول می رسد که قائل، کراهت شعر خواندن را به ادلۀ خود ردّ می کند. علامه مجلسی پس از نقل این قول می نویسد:
«أقول: ما ذكره لا يخلو من قوة و يؤيده استشهاد أمير المؤمنين علیه السلام بالأشعار في الخطب، و كانت غالبا في المسجد. و ما نقل من إنشاد المداحين كحسان و غيره أشعارهم عندهم علیهم السلام، و لأن مدحهم علیهم السلام عبادة عظيمة و المسجد محلها؛ فيخص المنع بالشعر الباطل، لما رُوِيَ فِي الصَّحِيحِ عن ْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنْ إِنْشَادِ الشِّعْرِ فِي الطَّوَافِ فَقَالَ مَا كَانَ مِنَ الشِّعْرِ لَا بَأْسَ بِهِ. (بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج۸۰ ؛ ص۳۶۴). »
از این جمله غواص بحار انوار آسان نمی توان گذشت: «و لأنّ مدحهم علیهم السلام عبادة عظیمة و المسجد محلّها». بدیهی است که این جمله ناظر به کلیت مدح اهل بیت است و نه تک تکِ شعرها و بیانهای شعرگونه که در مدحشان سروده شده و ممکن است در معرض نقد و بررسی ناقدان باشد.
۶.اینک با کتابی روبروییم که از جهت محتوا، آن «عبادت عظیم» را بازتاب می دهد و از نظر ساختار و بیان، ادبیات محلی شوشتری را، که مانند دیگر گویشهای محلی در معرض فراموشی و نابودی است.
کتاب «حدیث شریف کسا و شاعران شوشتر، به گویشهای فارسی، عربی و شوشتری» نوشته عیسی سجادی استاد فاضل، شاعر و ادیب شوشتری مجموعه ای از منظومه های مربوط به حدیث کسای مفصل است که انتشارات معتبر در اهواز به سال ۱۳۹۰ شمسی در ۲۸۰ صفحه منتشر کرده است.
نویسندۀ کتاب، کارمند بازنشستۀ بانک است که بیش از بیست کتاب در بارۀ تاریخ و فرهنگ شوشتر نوشته که هشت عنوان آن تا کنون به چاپ رسیده است.
۷.صرف نظر از بحثهای سندی که در بارۀ این حدیث جریان دارد – و خارج از موضوع این قلم انداز است – نفس توجّه به این گنجینۀ ادبیات شوشتری می تواند الهام بخش دیگر پژوهشگران محلی باشد که آثار ادبی محلّی مربوط به دیار خود را بدین شیوه ارائه کنند، تا همزمان، از یک سوی این عبادت بزرگ را برپا دارند و از سوی دیگر، انقراض گویش های محلی را مانع شوند.
همین فایده انگیزۀ نگارش این یادداشت شده است که امید می رود مفید باشد.
۸.در این کتاب، اشعار و منظومه های یازده ادیب شوشتری گرد آمده که پیرامون حدیث کسا سروده اند. به ترتیب:
یک.مولی فتح الله وفایی (۱۲۰۸ – ۱۳۰۳ ق.)، عالم دین، شعر فارسی، حدود ۱۴۰ بیت.
دو.سید ابراهیم محمدی متخلص به رجا (متوفی ۱۳۳۵ ش.) عالم دین، شعر فارسی، حدود ۱۴۰ بیت.
سه.منوچهر رحیم پور متخلص به مهدی (متولد ۱۳۲۴ ش.) درس قدیم خوانده، شعر فارسی، حدود ۵۰ بیت.
چهار.ملا غلامحسین عبائی (۱۲۸۲ – ۱۳۴۱ ش.) روضه خوان، شعر فارسی، حدود ۷۵ بیت.
پنج.شیخ جعفر شرف الدین (۱۲۰۲ – ۱۲۹۳ ش.) فقیه، شعر عربی با ترجمه فارسی، ۷۵ بیت.
شش.رجبعلی دارابی (۱۳۰۷ – ۱۳۷۵ ش.) آموزگار، شعر شوشتری، ۱۱۳ بیت.
هفت.خدارحم ادیب (تولد ۱۳۱۷ ش.) آموزگار، مخمس شوشتری، ۱۴ بند.
هشت.غلامرضا مؤذن (تولد ۱۳۱۵ ش.) آموزگار، مخمس شوشتری، ۴۰ بند.
نه.نوذر شیر افکن متخلص به عیدی (۱۳۱۵ – ۱۳۷۴ ش.) شاعر، مخمس شوشتری، ۳۴ بند.
ده.سلطان باب عبدی متخلص به صابر شوشتری (تولد ۱۳۱۹ ش.) شاعر، شعر شوشتری، ۱۱۹ بیت.
یازده.عیسی سجادی (تولد ۱۳۲۸ ش.) مؤلف کتاب، بازنشسته بانک، شعر شوشتری، ۱۳۸ بیت.
مروری بر همین فهرست نشان می دهد که اگر این کتاب هیچ فایده ای جز احیای نام و یاد چنین شاعرانی نداشت که برخی در پردۀ گمنامی مانده اند، برای فایده اش کافی بود.
۹.یکی از علل گمنامی این کتاب، آن است که ناشر آن شهرستانی است. متأسفانه در سیستم نشر ما، ناشر شهرستانی همواره از عدم توزیع کتابش باید عذاب بکشد. در حالی که در یک سیستم سالم، باید ناشر شهرستانی به دلیل ایثار و برگزیدن شغل کم سود نشر، تشویق شود و در توزیع به او کمک شود.
یکی از راه های غلبه بر این گونه دشواری های عرصۀ توزیع، تأسیس کتابخانه های تخصصی است که منابع مربوط به یک موضوع، در یک جا کنار هم عرضه شوند تا جوینده به خواستۀ خود برسد. کتابخانۀ تخصصی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مشهد مقدس در همین راستا جایگاه ویژه دارد. نگارنده این گفتار نیز آشنایی با این کتاب و دستیابی به آن را مدیون زحمات مؤسس و مدیر مخلص این کتابخانه است که دعای توفیق برای او کمترین وظیفه است.
۱۰.طرح اولیۀ این یادداشت، دو سه سال پیش نوشته شد. اما تدوین و تحریر آن در واپسین روزهای مهر ماه ۱۳۹۶ سامان گرفت؛ زمانی که چند روز از رحلت بزرگمردی از خطۀ دارالمؤمنین شوشتر می گذرد؛ استادی اخلاق مدار که از خاندانی عریق بر آمده و خود نیز با منش والا، پاسدار ارزشهای اخلاقی این خاندان بود.
مرحوم دکتر محمد علی شیخ استاد بازنشستۀ دانشگاه فرزند شیخ محمد تقی شوشتری بود؛ از خاندانی که بزرگانی همچون شیخ جعفر شوشتری در آن بر آمده اند. آن فقید با وقف خانه و کتابخانۀ پدر بزرگوارش بر آستان قدس رضوی گامی بلند برای تداوم معنویت این کهن شهر فرهنگی برداشت. بعلاوه با احیای آثار علامه شیخ محمد تقی خدمتی بزرگ به اهل تحقیق کرد که در شمار باقیات صالحات او ثبت می شود، علاوه بر سالها تدریس و تألیف که در کارنامه اش دارد، و صبر بر شهادت فرزند شهیدش که اجر صابران را برایش امید می بریم.
پاداش معنوی این گفتار را به نیابت از آن استاد فقید به آستان آسمانسای امام مهدی ارواجنا فداه تقدیم می کنم و تداوم توفیق نویسنده این کتاب را برای احیای برگهای زرّین دیگری از فرهنگ و ادب دینی این مرز و بوم، از خدای حکیم مسئلت می دارم.
|