• عبدالحسین طالعی
اشاره
يك.
از علامه امينى بجز كتاب جاودانِ الغدير، چند عنوان كتاب ديگر چاپ و منتشر شده است:
۱. سيرتنا و سنتنا سيرة نبينا و سنته
۲. أدب الزائر
۳. تفسير فاتحة الكتاب
۴. ثمرات الأسفار
۵. شهداء الفضيلة
۶. تصحيح و تحقيق كامل الزيارات
۷. فاطمة الزهراء سلام الله علیها
ولى شهرت علمى و كارنامه پربرگ و بار اين علامه مجاهد، سخت تحت الشعاع يك يا حد اكثر دو اقدام بزرگ او قرار گرفته است. بيشترِ مردم و حتى اهل نظر او را فقط به كتاب الغدير مى شناسند؛ بگذريم از ميزان معرفت نسبت به اين دانشنامه دين و ادبيات و كتابشناسى و تاريخ و تراجم شرق كه غالبا آشنايى با آن عميق نيست. و بگذريم از كوتاهىِ مراكز علمى در توجه به اين موسوعه، كه اگر در اختيار هر ملتى مى بود، دهها پايان نامه دانشگاهى و پژوهشهاى روشمند بر اساس آن پديد مى آوردند؛ و ما هرگز چنين نكرديم.
دو.
باب ديگر در شناسايىِ مقام والاى علامه امينى كتابخانه گرانسنگى است كه در سال ۱۳۷۶ هجرى قمرى (نزديك به شصت سال پيش) به شيوه كتابخانه عمومى، به مفهوم امروزينِ آن، در نجف اشرف بنا نهاد. و از سرِ تواضع و آستان سودن به پيشگاهِ بلندِ صاحب شريعت، آن را نه به نام خود، بلكه به نام مولايش امام اميرالمؤمنين عليه السلام ناميد؛ تمام رنج سترگ خود را چون گنجى رايگان در اختيار ارداتمندان امام كائنات از هر دين و آيينى قرار داد؛ تا جلوهاى باشد از «باب مدينة العلم» كه همواره به روى همگان گشوده است. اين كتابخانه در طول سالهاى دشوارِ حكومت بعثى، با وجود شيعه ستيزىِ بيمانندِ آن نظام ستمگر، به بركت اين نامگذارى و عنايتِ صاحب آن نام بلند، همواره گشوده ماند، بدون اينكه يك برگ از ميراث مكتوبى كه در دل آن به وديعت نهادهاند، دستخوشِ جابجايى شود؛ و سپاس خداى را.
اما عظمت اين بناى رفيع را كسى مىشناسد كه رنج بىحسابِ امينى و آن گنج شايگان را ديده باشد، كه در طول سالهاى حاكميت بعثىها، اين امكان براى ايرانيان نبود. و اميد است اينك در اين سالها، با تجديد فعاليت كتابخانه، زمينه شناخت آن براى همگان فراهم شود.
سه.
اين دو زمينه كه ياد شد، حد اكثر شناختِ اهل علم از دانشورى است كه على رغم آوازه گسترده، جنبه هاى ناشناخته علمى و عملىِ او همچنان فراوان است. بخشى از اين جنبه هاى ناشناخته را بايد در آثار مكتوبى جست كه سوگمندانه در طول چهل و چند سال پس از رحلت علامه امينى، همچنان به صورت دستنويس باقى مانده و انتشار نيافتهاند.
فهرست اين آثار، در رساله مرحوم آية اللَّه شيخ رضا امينى، فرزند دانشمند علامه امينى که در آغاز چاپ چهارم الغدیر آمده، و در كتاب حماسه غدير نوشته استاد محمدرضا حكيمى آمده است. در ميان اين آثار، نوشتارهايى در زمينه تفسير و حديث و رجال وجود دارد كه تحقيق و انتشار كامل آنها، سيمايى روشنتر از اين بزرگ مرد نشان مىدهد.
چهار.
يكى از اين كتابهاى گرانقدر، كتابى است به نام المقاصد العَليّة في المطالب السَنيّة در تفسيرِ چهار آيه، كه براى نخستين بار به تازگى منتشر شده است. در اين گفتارِ مختصر، مىكوشيم تا در حد اختصار به معرفى آن بپردازيم. و توفيق از خداست.
معرفى كلى اثر، تاريخچه و درونمايه آن
۱. كتاب المقاصد العليّة في المطالب السنية اثرى است از علامه امينى که تازه منتشر شده است و فهرست كلى این کتاب چنين است:
مطلب اول: تفسير آيه ﴿قالوا ربَّنا أمَتَّنَا اثنَتَينِ وَأحيَيتَنا اثنَتَين﴾ (غافر: ۱۱)، ص ۱۱ تا ۵۴.
مطلب دوم: تفسير آيه ﴿وَللَّه الأسماءُ الحُسنى فَادعوهُ بِها﴾ (أعراف: ۱۸۰)، ص ۵۵ تا ۱۲۹.
مطلب سوم: تفسير آيه ﴿وَإذ أخذ رَبُّكَ مِن بَنى آدَمَ مِن ظُهورِهِم ذُرّيتهم...﴾ (أعراف: ۱۷۲)، ص ۱۳۱ تا ۳۳۶. اين فصل كه در اثبات عالم ذر نوشته شده، نزديك به نيمى از كتاب را در بر دارد.
مطلب چهارم: تفسير آيه ﴿وَكُنتُم أزواجاً ثلاثة﴾ (واقعه: ۷)، ص ۳۳۷ تا ۳۹۷.
گرچه مطالب، مستقل از هم هستند، ولى مؤلف بزرگوار، پيوندى ميان آنها برقرار كرده و پيوسته، به هم ارجاع مىدهد.
به گمان من، اين مقدار حديث، سبب تدبّر و كفايت است، براى كسى كه پيرو حق باشد. و حق سزاوارتر است براى پيروى. ما را نرسد كه در برابر خدا و پيشوايان دين، جرأت ورزيم و انديشههاى نارساى خود را، در برابر اين نصوص معتبر، ملاك بدانيم |
۲. كتاب، شاملِ سه «اربعين حديث» است كه هر يك را مىتوان كتابى مستقل در درون اين كتاب دانست:
الف. اربعين حديث امير المؤمنين عليه السلام در موضوع قلب و حيات معنوىِ آن (ص ۳۳ تا ۳۷).
ب. اربعين حديث از رسول خدا و ائمه هدى عليهم السلام در همان موضوع (ص ۳۷ تا ۴۵).
ج. اربعين حديث در باب عالم ذر (ص ۲۳۴ تا ۲۸۶).
در مورد اربعين سوم، توضيحى لازم است:
علامه امينى بارها در اين كتاب، براى تأييد و تأكيد مطالب، احاديث متعدد مىآورد. و هر بار اشاره مىكند كه به جهت اختصار، سند احاديث را حذف مىكند (مثلاً: ص ۳۲، ۱۱۸، ۱۵۴، ۱۷۷ و ۱۸۱). اما در مورد عالم ذر، حدود ۱۵۰، حديث از منابع معتبر شيعه و سنى با سند و منابع و ذكر موارد اختلاف در كلمات و راويان مى آورد، كه برخى از آنها را معصومان عليهم السلام ذيل آيات قرآن بيان كردهاند.
بدين ترتيب، نوزده آيه مرتبط با ذر در كتاب ياد مىشود. آنگاه چهل حديث را از آن ميان برگزيده و با بررسى سندى نشان مىدهد كه راويانِ تمام آنها «ثقه» اند و در نتيجه اين روايات «صحيح» هستند. (ص ۲۷۰ تا ۲۸۶). سپس نتيجه اين پژوهش را با تلخيصِ بيشتر به شكل يك فهرست ارائه كرده كه نام پنجاه راوىِ اين احاديث را آورده است، همراه با بيانِ وضع آنها در ميزانِ رجاليّون (ص ۲۸۷ و ۲۸۸).
امينى پس از نقل روايات عالم ذر، مىنويسد:
«اينها پارهاى از روايات مربوط با عالم ذر است كه به خاطر عدم اطاله كلام، به اين مقدار اكتفا كرديم. وگرنه اخبار رسيده از فريقين در اين مورد، بيش از اين است. اكثر اخبارى كه نقل شد، سندهاى بسيار متقن و معتبر دارد، كه بر اهل فن پوشيده نيست و بيشتر آنها در بالاترين درجات صحت هستند. اينك براى قطع بحث در اين مورد، به سندِ چهل حديث مىپردازيم» (ص ۲۷۰).
امينى در پايانِ اين بررسى مىنويسد:
«به گمان من، اين مقدار حديث، سبب تدبّر و كفايت است، براى كسى كه پيرو حق باشد. و حق سزاوارتر است براى پيروى. ما را نرسد كه در برابر خدا و پيشوايان دين، جرأت ورزيم و انديشههاى نارساى خود را، در برابر اين نصوص معتبر، ملاك بدانيم» (ص ۲۸۶).
البته ايشان بارها تذكر داده كه نبايد باب انكار يا تأويل را در برابر احاديثِ معتبر گشود (از جمله: ص ۱۴۲، ۱۹۵، ۲۰۹ تا ۲۱۱، ۲۸۶ و ۲۸۷). اين تذكر، پردهاى از اخلاقِ علمى است كه او خود بدان عامل بوده و بايد اين تذكر علمى و عملى، سرمشق ديگر پژوهشگران باشد.
اربعينِ سوم، بيش از بخشهاى ديگر مورد توجه علامه محقق شيخ آقابزرگ تهرانى قرار گرفته؛ چنانكه در گزارشى مختصر و مفيد كه پس از ديدن اصل كتاب در كتاب جاودانهاش الذريعة نوشته، بر همين بخش تأكيد مىكند. (الذريعة، ج ۴ ص ۳۲۳. متن اين گزارش در مقدمه كتاب، ص ۸ آمده است).
۳. نقد در اين كتاب، جايگاه ويژه دارد. محور عمده بحث در فصل اول، نقد كلام فخر رازى است (ص ۱۵ به بعد). همچنين موارد زير:
الف. نقد كلام سيد مرتضى (ص ۲۸۹)
ب. نقد كلام شيخ مفيد (ص ۲۹۵)
ج. نقد كلام علامه مجلسى (ص ۳۸۲)
اين نمونهاى است از اين ويژگى كتاب، كه روايت را همراه با درايت عرضه مىكند، بدون اينكه به ورطه تقليد يا شخصيت زدگى بيفتد.
۴. بهره گيرىِ فراوان از اشعارِ عربى و فارسى در ضمن مباحث، از ويژگىهاى اين كتاب است. برخى از اين اشعار، متعلق به شاعران قديم است كه از منابع مكتوب نقل مىشود (مانند عينيه ابن سينا، ص ۲۹۱) و بعضى ديگر به شاعران نزديك به زمان مؤلف تعلق دارد كه امتياز خاصى به كتاب مىدهد. نمونه آن، اشعار مولى عبدالصمد خامنهاى متوفاى ۱۳۱۱ است (ص ۷۶، ۲۳۳) و اشعار ميرزا محمدعلى اردوبادى كه نويسنده كتاب در تبريز از او شنيده است (ص ۳۲۶). در اين ميان، گاه اشعارِ شاعرى سنى نيز نقل مىشود (عبدالباقى موصلى عمرى، ص ۳۲۷).
اين اشعار غالباً براى تنوع در فضاى بحث نقل شده كه مؤلف مىگويد: «نستروح بذكر جملةٍ منها» (ص ۲۹۱ و ۳۲۳). اما در عين حال، نوعى استناد و دست كم استشهاد در آنها قابل ذكر است، چنانكه علامه امينى يكى از محورهاى شاهكار خود الغدير را اشعار غديريه قرار داده و به شرح آنها و بيان مستندات آنها مىپردازد. بحث مفصل ايشان در مورد جايگاه شعر در فرهنگ اسلامى كه در آغاز جلد دوم الغدير آورده در اين زمينه جالب توجه است.
۵. منابع كتاب، بجز موارد خاص و معدود (مانند ص ۲۰۲ تا ۲۰۴)، همگى از منابع معتبر شيعه هستند. برخى از اين كتابها در زمان تأليف اين كتاب هنوز چاپ نشدهاند و امينى از نسخههاى خطى آنها نقل مىكند با تعبير «هو موجودٌ عندنا»؛ مانند:
المزار ابن مشهدى (ص ۶۵ و ۲۰۰)، تفسير فرات كوفى (ص ۷۲، ۱۰۴، ۱۹۷، ۲۰۴)، خصائص الائمة سيد رضى (ص ۲۰۴)، كامل الزيارة ابن قولويه (ص ۲۶۸)، اليقين ابن طاووس (ص ۲۰۵ و ۲۰۶)، أصل شريح حضرمى (ص ۱۸۱ و ۲۲۹)، بشارة المصطفى عماد طبرى (ص ۲۵۱)، كشكول سيد حيدر آملى (ص ۲۶۶)، كفاية الطالب گنجى شافعى (ص ۷۵)، الطُرف ابن طاووس (ص ۱۷۳)، العروس قمى (ص ۱۸۵)، دلائل الإمامة طبرىِ امامى (ص ۷۳).
بعضى از آنها هنوز هم مخطوط باقى مانده است، مانند شهاب مبين نوشته ميرزا ابوالقاسم اردوبادى (ص ۳۱۸).
در ميان آثار چاپ شده مورد استفاده نيز به كتابهايى برمىخوريم كه چشمِ تيزبينِ امينى به ارزش آنها پى برده است، با آنكه در سالهاى اخير كمتر مورد توجه محققان بودهاند. در اين شمار، كتاب كفاية الموحّدين نوشته سيد اسماعيل طبرسى متوفاى ۱۳۲۱ قابل ذكر است (ص ۳۰۴ تا ۳۱۰).
۶. نگاه ويژه امينى به احاديث و محدّثان، قابل توجه و ملاحظه است:
الف. ذيل حديثى مربوط به شؤون اميرالمؤمنين عليه السلام، پس از بررسىِ محتوايى مىنويسد: «البته ممكن است كه به اين خبر اشكال شود كه مرسل است. ولى در اين مورد، ضررى نمىزند، و متن حديث بدين سان زيانى نمىبيند و محتواى آن لطمه نمىخورد. اگر ما بوديم و منصب شخصيتِ مورد بحث، درباره آن بزرگ همين سان سخن مىگفتيم كه در همين حديث آمده است». (ص ۹۸).
ب. علامه امينى به كتاب مشارق نوشته حافظ بُرسى اعتماد كرده و مىكوشد تا توجيه صحيح براى احاديث منقول بيابد. به عوان نمونه بنگريد: ص ۷۷، ۸۹، ۹۰، ۹۷، ۹۹، ۱۰۰، ۱۰۳، ۱۰۹، ۳۲۱.
ج. فرات كوفى محدثِ سده چهارم را كه در غالب كتابهاى رجالى مجهول مىدانند، به عنوان «استاد المحدّثين في عصره» مىستايد. بنگريد: ص ۱۰۴، ۱۱۸، ۲۵۲.
د. به زيارت غديريه منقول از امام هادى عليه السلام استناد كرده و سند آن را معتبر مى داند (ص ۷۰).
ه. محدث نورى را با تعبيراتى مانند «محدث نقّاد» (ص ۲۷۲، ۲۷۷، ۲۷۹، ۲۸۲، ۲۸۶) يا «المحدث الخبير النقّاد الواقف على أحوال الرجال» (ص ۲۷۶، ۲۸۰، ۲۸۴) مىستايد و به كلمات و استدلالهاى او در توثيق رجال استناد مىكند. گاه كلام او را در اين مورد، در حدّ كلام نجاشى مىداند (ص ۲۷۳، ۲۷۵).
۷. علامه امينى به دليل انس با متون دعاها و زيارات، در جاهاى مختلف به آنها استناد مىكند. به عنوان نمونه: ص ۶۹، ۷۰، ۱۰۱، ۱۰۴.
اين ويژگى بايد مورد توجه ديگر پژوهشگران قرار گيرد.
۸. تعليقات مؤلف براى حل مشكلات احاديث با توجه به موضوعهاى مطرح شده در مباحث توحيد و عدل راهگشا و خواندنى است. مثلاً:
الف. معنى رؤية اللَّه، ص ۱۳۹ تا ۱۴۳.
ب. خلق سعادت و شقاوت، ص ۳۴۶.
ج. يازده معنى براى يمين و شمال، ص ۳۴۸ تا ۳۵۷.
د. معناى استطاعت و عدم آن در رواياتى كه شبهه جبر دارد، ص ۳۶۸ تا ۳۷۳.
ه. توضيح دقيق رواياتى كه ظاهر آن موهم تفويض بعضى از امور به ائمه عليهم السلام است، ص ۹۱ تا ۹۶.
و. جواب به شبهات منكران عالم ذر (بر اساس ضعف سندى، تقيه، اخبار آحاد، ضعف عقلى)، ص ۲۷۰ تا ۲۹۴.
ز. جمع ميان ظاهر و باطن آيه «يوفون بالنذر»، ص ۲۳۲.
۹. تبيينهاى مختلف از شؤون و مقامات پيامبر خدا و ائمه هدى عليهم السلام، كه يادآور مباحث عميق مرحوم امينى در تبيين مقامات حضرت صديقه كبرى سلام اللَّه عليها است، در كتاب ديگر ايشان فاطمة الزهراء.
چند نمونه از اين مباحثِ تبيينى را در كتاب المقاصد العليّة مرور مىكنيم:
الف. فضيلت انبيا و ائمه عليهم السلام منحصر به اعمال و عبادات و كسبياتِ آنها در اين دنيا نيست، بلكه عمدتاً به مقامات آنان در عوالم پيشين بر مىگردد، ص ۱۵۶ و ۱۵۷.
ب. نخستين بعثتِ پيامبر خاتم به نبوت، در عوالم پيشين بوده است، ص ۱۷۰ و ۱۷۱.
ج. ائمه عليهم السلام مظاهر اسماء حسناى الهى اند، ص ۶۳ تا ۱۰۷.
د. اوليّات پيامبر در عالم ذر، ص ۱۶۴ تا ۱۶۸.
ه. اوليات اميرالمؤمنين در عالم ذر، ص ۱۶۸ تا ۱۷۷.
و. هشت حديث در عظمت مقام ولايت و شؤون صاحبانِ معصومِ اين مقام عليهم السلام (ص ۱۱۸ تا ۱۲۹). انتخاب اين احاديث از ميان انبوه احاديث، جامعيت و اهميت آنها را نشان مىدهد.
ز. بيان هيجده آيه در باره عالم ذر بجز آيه معروف (أعراف: ۱۷۲) با دهها روايت ذيل آنها، ص ۱۹۶ تا ۲۳۴.
اين گونه مباحث دقيق كه هر كدام را مىتوان يك كتاب كم برگ و پر بار در موضوع خود دانست در كنار توجه دقيق به اختلاف نسخ يك حديث در ضبط متن و اسانيد (مانند ص ۱۹۸ و ۱۹۹) آميزهاى از روايت و درايت را در كنار هم، نشان مىدهد.
۱۰. رجوع به كلمات علماى اماميه، به خصوص در باب بحثى مهم و بحث برانگيز مانند عالم ذر، از امتيازات كتاب است. در همين بحث، به سخنان عالمانِ زير (مختصر يا مفصل) اشاره و بعضى از آنها نقد شده است:
شيخ صدوق، شيخ مفيد، شيخ حر عاملى، فخرالدين طريحى، محمدصالح مازندرانى، سيد اسماعيل طبرسى، سيد نعمة اللَّه جزائرى، ميرزا حبيب اللَّه خويى، سيد شرف الدين نجفى، حسن بن سليمان حلى، محمدقاسم اردوبادى، قطب الدين اشكورى، ميرزاى نايينى، محمدحسين اصفهانى، محمدحسين كاشف الغطاء، ميرزا على شيرازى.
آنگاه بيانهاى منظوم برخى عالمان آمده، مانند:
سيد صدرالدين عاملى، ميرزا حبيب خراسانى، شيخ جابر كاظمى، محمدعلى اُردوبادى، صالح بن قاسم حوَيزى، ابن حمّاد، حُر عاملى، جواد شَبيبى، سيد حسين بَحرالعلوم، سيد حيدر حلّى، شيخ حسين نجف، مفتى سيد عباس شوشترى، ابن عرندس حلى، ابوالمحاسن حائرى، طالب شرع الإسلام و...، ص ۲۹۴ تا ۳۳۶.
تعليقات مصحح در شناساندن اين بزرگان و جايگاه علمىِ آنان، به استدلالِ مؤلّف كمك مىرساند.
۱۱. المقاصد العلیة مقدمه و مؤخّره و تاريخ تأليف ندارد. در واقع مجموعهاى است از چهار گفتار كه البته با تنظيم و تدوينِ مؤلف به اين صورت درآمده است. به قرينه جملاتِ دعايى، كه براى برخى شخصيتها در اواخر فصل سوم بكار رفته، بايد تاريخ تأليف را پس از سال ۱۳۵۳ قمرى و پيش از سال .۱۳۸۰ بدانيم؛ چون براى آية اللَّه ميرزا محمدعلى اردوبادى (متوفاى ۱۳۸۰) عبارت «دامت بركاته» بكار برده، و فتوايى از ميرزاى نايينى به تاريخ ۱۳۵۳ نقل كرده است (ص ۳۲۲ و ۳۲۶). با توجه به آنچه از زندگىِ امينى مىدانيم، احتمالاً همزمان با تأليف اين كتاب يا كمى پس از آن، به كتاب الغدير مشغول شده، و ويرايش و بازنگرى بر روى آن انجام نداده است.
نسخه اساس طبع، نسخهاى است كه مرحوم سيد هاشم حسينى تهرانى صاحب كتابهاى بوستان معرفت و... به دليل اُنس با علامه امينى از روى نسخه اصل نوشته است. آنگاه جناب حجة الاسلام شيخ محمدرضا كريمى در سال ۱۴۰۷ قمرى، از روى نسخه يادشده استنساخ كرده و به محقق فقيد سيد عبدالعزيز طباطبايى رضوان اللَّه تعالى عليه، هديه كرده كه اكنون در كتابخانه ايشان موجود است. مصحّح كتاب، حجة الاسلام سيد محمد طباطبايى، فرزند دانشمندِ محقق طباطبايى، كتاب را از روى همين نسخه تحقيق كرده و بدين صورت ارائه كرده است.
متن كتاب در حدود ۴۰۰ صفحه است كه پس از يك مقدمه كوتاهِ ده صفحهاى آمده و پس از متن، ۱۲۰ صفحه فهارس، پايان بخشِ كتاب است.
فهارس افزوده مصحح، كه به بازيابى مطالب كمك مى كند بدين قرار است:
مصادر تحقيق ( ۱۹۷ عنوان كتاب)، آيات قرآنى، احاديث، آثار (كلمات صحابه و تابعين)، اعلام، طوائف و قبائل و فرق، اماكن و بلدان، وقايع و ايام، اشعار عربى و فارسى، كتابهايى كه در متن يا تعليقات ياد شده است ونهايتاً فهرست تفصيلى مطالب.
چاپ زيبا و چشم نوازِ متن كه با سليقه انجام شده، رغبت خواننده را براى خواندن برمى انگيزد و دشوارىِ مباحث را تا حدى جبران مىكند.
۱۲. خطاهاى چاپىِ اندك شمار كه به كتاب راه يافته، نسبت به چنين حجم كارى، بس اندك است. با اين همه به دليل اهميتِ كتاب، براى تصحيح در چاپهاى بعدى اشاره مى شود:
ص ۵۰ س ۹: كاروانيم / كاروانىايم
ص ۶۲ پ ۳ س آخر: مظجعه / مضجعه
ص ۸۴ پ ۱ س ۲: و قال: باللَّه عرف إلى قوله ووصيه / يك بيت شعر است كه به صورت نثر منعكس شده است.
ص ۱۴۱ س ۷ پ: العبودة / العبودية
ص ۳۲۲ س ۱۱: دى / غلط است. احتمالا در متن، «ذح» (يعنى ذيحجه» بوده است.
۱۳. نكات زير نيز براى بهتر شدن كتاب در چاپهاى بعدى بيان مىشود:
ص ۸۵ و ۱۱۳: در مورد حديث لولاك....، رجوع شود به:
مستدرك سفينة البحار، ماده «خلق».
ص ۸۲، ۸۷، ۸۹ تا ۹۱، ۱۹۴ و ۱۹۵: بيتهايى از تخميس هائيه اُزرى سروده جابر كاظمى است كه موجود است و مىتوان بدان ارجاع داد.
ص ۱۲۸ و موارد ديگر: براى خلط نشدن ميان كنز الفوائد كراجكى و تلخيص تأويل الآيات شرف الدين، بهتر است كتاب دوم به نام كنز جامع الفوائد ياد شود.
ص ۱۷۳: طرف ابن طاووس چاپ شده و مىتوان به نسخه چاپى آن ارجاع داد. همين گونه است كتاب كفاية الموحّدين (ص ۳۰۴ تا ۳۱۰).
ص ۲۶۹: درباره كتاب شهاب ثاقب توضيحى ارائه نشده است.
ص ۳۱۸ تا ۳۲۰: كلام شيخ محمدقاسم (يا: ابوالقاسم) اردوبادى در كتاب شهاب مبين او آمده كه نسخههاى خطى آن در كتابخانه رضويه و آية اللَّه مرعشى موجود است و مىتوان به آنها ارجاع داد.
چنانكه در بند پيش گفتم، اين چند نكته كوتاه، ارزش كار محقق كتاب را كم نمىكند.
عموم پژوهشگران را به بهرهگيرى از اين خوانِ معنوى فرا مىخوانم.
***
سعى مؤلف و محقق و ناشر مشكور؛ توفيقِ اين عزيزان مستدام؛ و دعاى خيرِ حضرت بقية اللَّه أرواحنا فداه، ضامنِ تداومِ اين توفيق باد. آمين.